سه راهی که دخالت بیش از حد خانواده می‌تواند به طلاق منجر شود

مقدمه

وقتی صحبت از دلایل طلاق به میان می‌آید، معمولاً به مسائلی مثل خیانت، مشکلات مالی یا نداشتن مهارت‌های ارتباطی اشاره می‌شود. اما یک عامل پنهان، اما مهم، اغلب نادیده گرفته می‌شود: دخالت بیش از حد خانواده‌ها در زندگی مشترک زوج‌ها. این نوع دخالت معمولاً در قالب «حمایت خانوادگی»، «فرهنگ سنتی» یا «ارزش‌های اجتماعی» پنهان می‌شود، در حالی که در واقع می‌تواند ریشه بسیاری از اختلافات و فروپاشی‌ها باشد.


۱. توهم حمایت خانوادگی: کمک یا کنترل پنهان؟

در نگاه اول، حضور والدین و اقوام پس از تولد نوزاد می‌تواند بسیار مفید به نظر برسد. کمک در کارهای خانه، مراقبت از کودک، و ارائه تجربه‌های والدگری، ظاهراً نشانه محبت و حمایت هستند. اما وقتی این حضور به رفت‌وآمدهای مکرر بدون هماهنگی، انتقادهای پنهان از سبک زندگی یا دخالت در تربیت فرزند تبدیل می‌شود، مسئله به سمت کنترل‌گری پیش می‌رود.

مثال‌های رایج از دخالت پنهان:

  • توصیه‌های ظاهراً دلسوزانه مثل: «اگه بچه رو اینطور تربیت کنی بهتره»

  • اظهارنظر درباره امور خانه: «چیدمان خونه‌تون زیادی ساده‌ست»

  • پیشنهادهای ناخواسته در تربیت یا سبک زندگی

این رفتارها در واقع مرزهای زوجین را نادیده می‌گیرند و با نام «کمک»، کنترل را به دست می‌گیرند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، مخصوصاً جوامع سنتی، از زوجین انتظار می‌رود که خواسته‌های خانواده بزرگ‌تر را نسبت به خواسته‌های خودشان اولویت دهند. این مسئله، به‌مرور، استقلال و آرامش زندگی مشترک را از بین می‌برد.


۲. کاهش استقلال زوجین؛ آغاز فروپاشی عاطفی

ازدواج موفق، نیازمند این است که زن و شوهر بتوانند تصمیم‌گیرندگان اصلی زندگی خود باشند. اما زمانی که خانواده‌ها در تصمیم‌گیری‌های مالی، شغلی، تربیتی یا حتی مسائل روزمره دخالت می‌کنند، زوجین احساس می‌کنند که دیگر «صاحب» زندگی خود نیستند.

پیامدهای کاهش استقلال در ازدواج:

  • احساس وابستگی ناپخته به نظر والدین

  • نیاز به رضایت‌گیری از دیگران به‌جای همسر

  • تبدیل رابطه به صحنه مدیریت تنش‌های بین‌فردی بین خانواده‌ها

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۹ نشان داد افرادی که در روابط‌شان هم احساس نزدیکی و هم استقلال دارند، در مدیریت تعارض‌ها عملکرد بهتری داشته و کمتر دچار رفتارهای فرار یا بی‌تفاوتی می‌شوند. این یعنی اگر خانواده‌ها به‌جای حمایت، مدام در حال قضاوت و نظارت باشند، فرد احساس بی‌کفایتی و دفاع‌پذیری خواهد کرد.

در نهایت، زوجین ممکن است دچار فرسودگی عاطفی شوند؛ جایی که نه از خانواده می‌توانند جدا شوند و نه از همسرشان حمایت لازم را دریافت می‌کنند. این شرایط می‌تواند زمینه‌ساز فاصله عاطفی، سردی و حتی تصمیم به طلاق شود.


۳. نبود حمایت دوطرفه؛ شکاف در اعتماد و ارتباط

یکی از مهم‌ترین پایه‌های هر ازدواج، حمایت و وفاداری متقابل است. زمانی که یکی از زوجین در برابر دخالت خانواده سکوت کرده یا جانب خانواده خود را بگیرد، طرف مقابل احساس بی‌پناهی، تنهایی و بی‌ارزشی خواهد کرد.

مراحل معمول فروپاشی در این شرایط:

  1. تحمل اولیه: شریک زندگی، دخالت خانواده را نادیده می‌گیرد و حتی توجیه می‌کند («اونا نیت بدی ندارن»).

  2. انباشته شدن ناراحتی: طرف مقابل احساس می‌کند بین همسر و خانواده او گیر کرده است.

  3. ایجاد فاصله عاطفی: برای جلوگیری از درگیری، هر دو طرف از بیان احساسات خودداری می‌کنند.

  4. افزایش رنجش و طلاق عاطفی: زوجین دیگر به هم تکیه نمی‌کنند و حتی طلاق را به‌عنوان تنها راه رهایی می‌بینند.

تحقیقات در مورد ازدواج‌های تایوانی نشان داده‌اند که هرچه میزان تعارض بین زنان و مادرشوهر بیشتر باشد، رضایت زناشویی پایین‌تر است. با این حال، اگر شوهران در این مواقع از همسرشان حمایت کنند، سطح رضایت ازدواج به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد. تنها حمایت کلامی ساده می‌تواند تفاوت قابل‌توجهی ایجاد کند.


راهکارها: چطور از مرزها محافظت کنیم، نه اینکه دیوار بکشیم

یکی از سوءتفاهم‌های رایج درباره حفظ مرز در زندگی مشترک این است که تصور می‌شود باید با خانواده‌ها قطع رابطه کرد. در حالی که مرزها به‌معنای حفظ حریم مشترک زوج‌ها است، نه طرد اطرافیان.

پیشنهادهایی برای حفظ تعادل:

  • در ابتدای ازدواج درباره مرزها گفت‌وگو کنید. به‌عنوان مثال، چه زمانی و چگونه خانواده‌ها می‌توانند وارد تصمیمات شوند؟

  • همواره در برابر دیگران، متحد باشید. حتی اگر بعداً بخواهید به‌طور خصوصی با همسرتان مخالفت کنید، در جمع، از او حمایت کنید.

  • از مشاور یا درمانگر خانواده کمک بگیرید. گاهی حضور فردی بی‌طرف برای روشن‌سازی نقش‌ها بسیار کمک‌کننده است.


جمع‌بندی

ازدواج فضایی است که باید در آن احساس امنیت، احترام و رشد متقابل شکل بگیرد. اما زمانی که خانواده‌ها بدون مرز وارد این فضا می‌شوند، این امنیت به خطر می‌افتد. بسیاری از طلاق‌ها نه به‌دلیل خیانت یا فقر، بلکه به‌دلیل نبود مرزهای روشن با خانواده‌های پرنفوذ اتفاق می‌افتند.

حفظ رابطه سالم با خانواده بسیار ارزشمند است، اما نه به قیمت از بین رفتن رابطه با همسر. در نهایت، این زوجین هستند که باید کنار هم بمانند، نه خانواده‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

× ارتباط از طریق واتساپ