افسردگی و اضطراب از جمله اختلالات شایعی هستند که سلامت روان را به خطر میاندازند. اگرچه این دو اختلال ممکن است شباهتهایی با هم داشته باشند، اما هر یک به طور مجزا تاثیرات متفاوتی بر احساسات و افکار ما دارند. در این مقاله به بررسی افسردگی و اضطراب میپردازیم.
افسردگی چیست؟
افسردگی حالتی است که با احساس ناامیدی و خستگی شدید همراه است و میتواند علاقه و لذت از فعالیتهایی که زمانی خوشایند بودند را از بین ببرد.
برای بسیاری از افراد جالب است بدانند افسردگی چگونه توصیف میشود و افراد مبتلا چه احساساتی را تجربه میکنند. در اینجا تعدادی از توصیفات افراد افسرده را میخوانید:
- – نمیتوانم آیندهای برای خودم تصور کنم؛ هیچ راهحلی برای مشکلاتم وجود ندارد.
– افسردگی یعنی بیمیلی به زندگی و ناتوانی در مرگ.
– افسردگی باعث میشود برنامههای زیادی داشته باشم اما هیچکدام را انجام ندهم.
– افسردگی مثل غرق شدن در آب است.
– افسردگی نمیگذارد آینده خود را بسازم.
– افسردگی مثل زندگی در جهنم است.
– افسردگی باعث میشود که نخواهم با کسی حرف بزنم و این تنهاییام را بیشتر میکند.
– افسردگی باعث شده خودم را فراموش کنم.
– همه چیز طعم، بو و معنای خود را از دست دادهاند.
– افسردگی مثل زندگی در مه غلیظ و دائمی است که هیچچیزی در آن دیده نمیشود.
– افسردگی یعنی سیاهی مطلق، هیچچیز دیده نمیشود، انگار در اتاقی زندانی هستم.
– احساس سرخوردگی شدیدی دارم.
– انگار درونم بیحس شده، هیچچیزی وجود ندارد.
– دائماً در ترس و ناامیدی به سر میبرم، دائماً از خود میپرسم؛ آخرش چه؟
– افسردگی نوعی سکوت است؛ انزوا در اتاقی پر از افراد مختلفی که از کنارم عبور میکنند.
– انگار روحی هستم که به این جهان تعلق ندارم.
افسانههایی در مورد اختلالات روانی
افسردگی و اضطراب اختلالات روانیای هستند که هر یک ویژگیها و علل مختص به خود را دارند. اما درباره این دو، افسانهها و تصورات نادرستی نیز وجود دارد:
1. شما میتوانید اختلال روانی را ببینید! ممکن است فردی که اضطراب زیادی دارد، با اعتماد به نفس کامل به نظر برسد.
2. اختلالات روانی ناشی از ضعف است. مشکلات روانی ارتباطی به اراده یا ضعف فرد ندارند؛ بلکه واقعاً مشکلزا هستند و میتوانند حال فرد را بد کنند.
3. افسردگی تفاوتی با غم ندارد! افسردگی یک اختلال روانی است، در حالی که غم یک احساس طبیعی است که به رشد روانی ما کمک میکند.
4. شما میتوانید در یک چشم برهم زدن خود را از شر اختلال روانی خلاص کنید. اختلالات روانی بسیار پیچیدهتر از آن هستند که تصور میشود و درمان آنها ممکن است زمان زیادی ببرد.
5. افراد مبتلا به اختلالات روانی تنبل هستند. افسردگی میتواند رخوت بدنی ایجاد کند که با تنبلی تفاوت دارد؛ فرد حتی ممکن است تمایلی به برخاستن از تخت نداشته باشد.
6. تو انتخاب کردی که بیمار باشی. اختلالات روانی میتوانند به دلایل ژنتیکی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و تجربیات دوران کودکی به وجود بیایند.
بسیاری از کارهای روزمره ما ممکن است برای فردی که دچار افسردگی یا اضطراب است، بسیار دشوار و انرژیبر باشد. برخی از این فعالیتها عبارتند از:
- – دوش گرفتن
– شانه کردن مو
– غذا خوردن
– برخاستن از تختخواب
– لبخند زدن
– سر کار رفتن
– خوابیدن
– کمک خواستن
– شرکت در رویدادهای اجتماعی
– خرید کردن
– قدم زدن
– آشپزی
– دنبال کردن یک مکالمه
– کنار گذاشتن افکار منفی
– لباس عوض کردن
– اصلاح صورت
– ظرف شستن
– بیرون رفتن
– توجه و مراقبت از دیگران
– مسواک زدن
– برنامهریزی
– انجام کارهای روزانه
– اتخاذ تصمیم (حتی کوچک)
فعالیتهایی که افراد مبتلا به افسردگی با انجام آنها میتوانند به خود تبریک بگویند، عبارتند از:
- – شانه کردن مو
– برخاستن از تختخواب
– انجام دادن برنامه روزانه
– قدم زدن
– خرید کردن
– آشپزی
– مرتب کردن تختخواب
– شستن ظرفها
– مراقبت از خود
– شستن لباسها
– سر وقت خوابیدن
– مسافرت
– تحسین خود
– اصلاح صورت
– دوش گرفتن
– مسواک زدن
– بیرون رفتن از خانه
– صحبت با دوستان
– تعویض لباس
– پاسخ دادن به پیامها
معنی خستگی در دوره افسردگی
خستگی در دوره افسردگی بسیار عمیقتر و پیچیدهتر از خستگی ناشی از کمبود خواب و فعالیت بدنی است. این نوع خستگی جوانب بیشتری از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. نمونههایی از حس خستگی افراد افسرده شامل موارد زیر است:
- – خستهام از اینکه باری بر دوش دیگران باشم.
– در ذهنم یک جنگ وحشتناک و بیست و چهار ساعته جریان دارد.
– خستهام از اینکه از هیچ چیزی لذت نمیبرم.
– خستهام از اینکه کسی درکم نمیکند.
– از دست افسردگی خسته شدهام.
– از اینکه انجام کارهای سادهای مانند حمام رفتن برایم سخت است، خسته شدهام.
– خستهام از این احساس بیارزشی.
– خستهام از اینکه احساس میکنم در یک جا گیر افتادهام.
– خستهام از اینکه خاطرات گذشته دست از سرم برنمیدارند.
– خستهام از اینکه نمیتوانم خودم را ببخشم.
– خستهام از این همه خندههای الکی.
– خستهام از اینکه دائماً باید حال بدم را برای دیگران توضیح بدهم.
– خستهام از اینکه خوابم دائماً تغییر میکند.
– خستهام از اینکه تنهایی من را رها نمیکند.
دلایل انزواطلبی در افراد افسرده
- – تحمل تجربیات هیجانی پیچیده درونی خود.
– مراقبت از دیگران در مقابل حال بد خودشان.
– حساسیت بیش از حد به محیطهای اجتماعی.
– مواجه شدن با نشانگان اختلال.
– نیاز به زمان برای فعال شدن.
– احساس خستگی شدید.
– نخواستن اینکه دیگران آنها را در آن حال ببینند.
– پنداشتن خود به عنوان فردی بیارزش.
– نیاز به مکان امن.
– ترس از خجالتزدگی در جمع.
– جلوگیری از ایجاد دردسر برای دیگران.
– تحمل فشار بسیار زیاد.
– ترس از قضاوت شدن.
– نداشتن چیزی که آنها را خوشحال کند.
– ترس از ناامید کردن دیگران.
چیزهایی که ما میخواهیم از بین ببریم تا از شر حال بد خلاص شویم:
- – احساس بیارزشی.
– بخش دردناک زندگی.
– رنجی که در این لحظه تحمل میکنیم.
– احساس گیر افتادن در افکار منفی.
– احساس تنهایی.
– کابوس.
– احساس دردسر بودن.
– احساس ناامیدی.
– نفرت از خود.
– درد ناشی از دلشکستگی.
– مشکلات مالی.
– سوگ.
– فشار ناشی از انتظارات دیگران.